آقازاده ای که به جای خارج رفتن، ماند و شهید شد
در ناز و نعمت زندگی کردن و دست کشید ناز همه آن لذت های دنیایی کار همه کس نیست به جز افرادی که چشم سر را بسته و چشم دل را بر خوبیهای جاودانه باز کرده بود. شهید سید سعید پور جندقی یکی از همان عارفانی است که در جبهه به این مقام رسیده است.
در «شور شیرین» رزمنده های انقلابی همیشه پیروز نیستند و در سکانسی از فیلم، پس از حمله نیروهای حزب دموکرات تمامی پاسدارها توسط ضد انقلاب به شهادت میرسند. لذا فیلم، باورپذیرتر از آن دسته از فیلمهایی است که رزمندهای با توان کم لشگری را اسیر میکند. در بستر همین روایتگری در «شور شیرین»، از میزان سنگدلی دشمن هم پرده برداشته میشود؛سر یکی از نیروهای انقلابی توسط سرکرده دشمنان بریده میشود
مگر کسی که خاطراتش را در 800 صفحه (آن هم با فونت ریز!) منتشر کرده است هنوز حرف نزدهای دارد؟ بقیه را نمی دانم اما حمید داوودآبادی حتما دارد. یک ساعتی در دفتر سایت ساجد مهمانش بودیم و گفتیم و شنیدیم. داوودآبادی بی تعارف و خیلی صمیمانه گفت که از خدا خواسته شهید نشود تا چیزهایی را که دیده است روایت کند. می گفت حالا که به سایت و وبلاگ و کتابهایم نگاه میکنم انگار خدا می گوید بیا، شهیدت نکردم، حالا ببینم چه می کنی. مهمان دومین «باشگاه چانه زنی» رجا نیوز خیلی دوست داشتنی بود. تا از نزدیک نبینیدش باور نمیکنید!
هیبت دشمن در کربلای یک شکست
سخن از عملیات کربلای 1 وآزاد سازی مهران برای سردار حمید رضا رستمیان چندان هم راحت نبود. نمی دانم این جاماندن از تبار عشق چقدر برای او وهمراهانش دشوار است .در طول گفت وگویمان با سردار تنها سرود:« یاران چه غریبانه رفتند از این خانه» بود که از میان کلاماتش ،زمزمه می شد و بر جان دلمان می نشست. ایشان اما در جبهه دیگر مشغول هستند وبا آهی از نبود وفراغ وجدایی همچنان در کسوت پاسداری از اسلام وکشور در لشکر 25 کربلا همان لشکر تک تازی که در دوران دفاع مقدس حماسه های بی بدیلی از خود به جای گذاشت، در حال خدمت هستند .همه تلاشمان برای هم صحبتی با ایشان پیرامون دلاوری های لشکر 25 کربلا در عملیات کربلای 1 که با افتخار به آزاد سازی مهران انجامید به ثمر نشست .
آنچه در پی می آید حاصل گفت وگو با سردار حمید رضا رستمیان فرمانده ادوات درعملیات کربلای 1 در زمان جنگ و فرمانده فعلی لشکر 25 کربلا است
از روزی که "نشسته بود زار زار گریه می کرد. همه جمع شده بودند دورمان. چه می دانستم این جوری می کند؟ می گویم "مصطفی طوریش نیس. من ریاضی رد شدم. برای من ناراحته." تا روزی که "کنار جاده، وقتی از این ده به ده دیگر می رفتیم، می دید که بچه ای کنار جاده نشسته و دارد گریه می کند. ماشین را نگه می داشت، پیاده می شد و می رفت بچه را بغل می کرد. صورتش را با دستمال پاک می کرد و او را می بوسید. بعد هم راه بچه شروع می کرد به گریه کردن. ده دقیقه، یک ربع، شاید هم بیش تر." خیلی زمان گذشته بود، از کودکی مصطفی تا سال هایی که برای خودش مردی شده بود با این حال یک چیز عوض نشده بود و آن خود مصطفی بود!
16) کلاس عرفان گذاشته بود. روزی یک ساعت. همه را جمع می کرد و مثنوی معنوی می خواند و برایشان به عربی ترجمه می کرد. عربی بلد نبودم، اما هرجور بود خودم را می رساندم به کلاس. حرف زدنش را خیلی دوست داشتم.
آقا گفتند من چمران را از برادرم هم بیشتر دوست دارم
من و همسرم در سال ۱۳۵۶ در آمریکا به تحصیل مشغول بودیم و در کنار آن در انجمن های اسلامی دانشجویان هم فعالیت می کردیم. یادم هست که در یکی از سمینارهایی که این انجمن برگزارکرده بود، یکی از سخنرانان درباره فعالیت های «حرکة المحرومین» در جنوب لبنان و نقش امام موسی صدر و شهید چمران در شکل گیری مجموعه و تداوم فعالیت های آن صحبت کرد و من برای نخستین بار نام دکتر را در آنجا شنیدم.
شهادت حق چمران بود
اشاره: دکتر رضا امراللهی متولد 1325 یزد است، وقتی کارشناسی فیزیک را در سال 1350 از دانشگاه شهید بهشتی می گیرد برای تحصیل به امریکا می رود و 5 سال بعد فوق لیسانس مهندسی برق هسته ای را از دانشگاه لامار کسب کرد. دکترای خود در فیزیک پلاسما را نیز در سال 1373 از پاریس دریافت کرد. وی تاکنون ریاست سازمان انرژی اتمی، عضو هیئت علمی گروه فیزیک دانشگاه امیرکبیر و خواجه نصیرالدین طوسی، قائم مقام وزیر نیرو و ... را برعهده داشته است. ایشان نامزد دبیرکلی آژانس انرژی اتمی نیز بوده است.
شهید چمران در مظلومیت مضاعف بود
اشاره: دکتر غفوری فرد از آن افرادی است که در آمریکا درس خوانده و از این لحاظ با اقدامات شهید چمران در ان کشور آشنایی دارد. در دوره دولت موقت هم به دلیل پست های دولتی که به انها مشغول بوده با ایشان ارتباط گسترده ای داشته است. وی همچنین نماینده مجلس اول بوده که شهید چمران هم در ان نمایندگی داشته است. با او بخاطر تمام این موضوعات به گفت و گو نشستیم.
چمران طرحی بود برای آینده
درخصوص نقش و فعالیت های دکتر چمران و لبنان باید به حقیقت بزرگی توجه کرد و ان این است که این بی انصافی به تاریخ معاصر است که از خاورمیانه و تحولات آن سخن به میان بیاید اما از نقش بنیادین امام موسی صدر و شهید چمران در تغییر جغرافیای سیاسی منطقه به نفع دین باوران داشته اند حرفی زده نشود. بی شک هسته های اولیه مقاومت اسلامی را آن روز همان افرادی بودند که تحت تعلیم شهید چمران قرار گرفتند و ایشان آموزش های معنوی، سیاسی و نظامی به انها داد و آنها پایه های اولیه مقاوت اسلامی را تشکیل دادند.