جاودانگان همیشگی تاریخ

وبلاگی در مورد شهداء

جاودانگان همیشگی تاریخ

وبلاگی در مورد شهداء

محبوب ترین مطالب

گفت وگو با دکتر رضا امراللهی:

يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۴۱ ب.ظ

شهادت حق چمران بود

 اشاره: دکتر رضا امراللهی متولد 1325 یزد است، وقتی کارشناسی فیزیک را در سال 1350 از دانشگاه شهید بهشتی می گیرد برای تحصیل به امریکا می رود و 5 سال بعد فوق لیسانس مهندسی برق هسته ای را از دانشگاه لامار کسب کرد. دکترای خود در فیزیک پلاسما را نیز در سال 1373 از پاریس دریافت کرد. وی تاکنون ریاست سازمان انرژی اتمی، عضو هیئت علمی گروه فیزیک دانشگاه امیرکبیر و خواجه نصیرالدین طوسی، قائم مقام وزیر نیرو و ... را برعهده داشته است. ایشان نامزد دبیرکلی آژانس انرژی اتمی نیز بوده است.

 

*آقای امراللهی! شما هم در امریکا درس خوانده اید، هم در رشته ای که شهید چمران فوق دکترا داشتند تحصیل کرده اید و هم در دوره های مختلف همراه ایشان بودید. در این مجال می خواهیم از شما کمی در مورد شخصیت علمی شهید چمران بشنویم.

من خوشحال هستم که شما به این موضوع پرداختید. ای کاش ما بتوانیم چهره علمی چمران را هم در کشورمان کمی بیشتر توضیح بدهیم. من با بچه‌های نسل دوم و سوم انقلاب که صحبت می‌کنم عموماً شهید چمران را از لحاظ علمی کم می‌شناسند. فوقش این است که فکر می‌کنند ایشان هم دکتری است مثل بقیه در حالی که اینطور نیست.

*شهید چمران در رشته گداخت هسته ای تحصیل کرده بودند. درباره این رشته و مفهوم اصطلاح گداخت هسته‌ای بیشتر توضیح بدهید.

ببینید! در یک تعریف خیلی ساده ما یک شکافت هسته‌ای داریم و یک گداخت هسته‌ای. در شکافت هسته‌ای، عناصر سنگین، مثل اورانیوم را اصطلاحاً می‌شکافیم، می شکنیم و از آن انرژی می‌گیریم. در گداخت هسته‌ای، عناصر سبک را به هم می‌زنیم، یا اصطلاحاً هم جوششان می‌کنیم. به همدیگر می‌گدازیمشان و از درون آن انرژی در می‌آوریم. برای این کار عمدتاً از ئیدروژن استفاده می‌کنیم. به همین دلیل است که در رشته گداخت هسته‌ای یا فیوژن یا فیزیک پلاسما می‌گویند؛ تا زمانی که آب هست، انرژی هم هست چون زوال‌پذیری آب خیلی دور است. آقای دکتر چمران اولین ایرانی است که پا به رشته گداخت هسته‌ای گذاشت و در این رشته دکترا گرفت.

*یعنی فرد دیگری نبودند؟

این امر برای من قطعی است، چون در این رابطه تحقیق کرده ام.

*در رشته شکافت هسته‌ای چطور؟ آیا در این زمینه هم کسانی را داشتیم؟

بله، در رشته شکافت هسته‌ای کسانی را داشتیم و هنوز هم چند نفر از کسانی که آن زمان در رشته شکافت هسته‌ای کار می‌کردند زنده‌اند، اما در سنین بالا هستند. خداوند به آنها سلامتی بدهند.

*شهید چمران دراین رشته پایان نامه ای دارند. ارزش علمی پایان نامه ایشان در چه سطحی است؟

 ببینید! در دنیا برای کسانی که دکترا می‌گیرند یک معیار اندازه‌گیری هست، وقتی می‌خواهند اندازه‌گیری کنند، می‌گویند: تز یا پایان نامه‌ات را بیاور تا ببینیم. متخصصان هر رشته‌ای وقتی تز را مطالعه کنند، متوجه می‌شوند که جایگاه علمی آن و نویسنده‌اش کجاست؟ خدا شاهد است که من این حرف را به دلیل ارادتم نسبت به چمران نمی‌گویم. مطالب علمی ایشان به هر حال در این تز هست و ترجمه می‌شود و اهل فن می‌بینند، ولی می‌خواهم بگویم تز ایشان، شاید یکی از بی‌نظیرترین پایان‌نامه‌ها در این رشته است چون از لحاظ علمی، کار بسیاری روی آن انجام شده است.

*ترجمه عنوان کامل پایان‌نامه شهید چمران در متن انگلیسی‌اش چیست؟

عنوان کامل پایان نامه ایشان باریکه الکترون در منگنترون با کاتد سرد است.

*قبل از ایشان هم کسی در این موضوع کار کرده بود؟

 بله، قبل از ایشان سه، چهار نفر روی وجوه دیگر این موضوع کار کرده بودند.

*نوآوری شهید چمران در این مسیر چه بود؟

دکتر چمران در جریان تحقیق درباره منگنترون، کاتد سرد را هم اضافه کرد و آن را تعالی بخشید.

*استاد راهنمای دکتر چمران در این رساله چه کسی بود؟

سه نفر باید این تز را امضا می‌کردند. البته استاد راهنما، آقای اچ اسلون بوده و امضای ایشان و بقیه در زیر پایان نامه هست، اما نفر اصلی همان آقای اسلون است. کسی که تا به امروز هم آگاه‌ترین کسی است که روی مسائل منگنترون کار کرده و تجربه دارد. دکتر چمران هم با او کار می‌کرد.

*تا به حال از پایان نامه دکتر چمران در دانشگاه ها و مراکز علمی کشورمان استفاده علمی به عمل آمده است؟

من متن اصلی انگلیسی این پایان نامه را همان زمان که به دستم رسید، برای چندین دانشکده فرستادم، اما یقین دارم که استفاده چندانی از این اثر نشده، چون سطح آن خیلی بالاست و با زبان علمی نوشته شده، وقتی ترجمه روان آن در دسترس قرار بگیرد، انشاءالله استفاده بیشتری از آن خواهد شد.

*کار ترجمه این پایان‌نامه در چه مرحله‌ای است؟

کار ترجمه آن به پایان رسیده است و فکر می کنم این حداقل وظیفه‌ای بود که یک شاگرد نسبت به استاد خود می تواند به جا بیاورد.

*در روند این دانش خاص شما و سایر دوستان و شاگردان شهید چمران، بعد از شهادت ایشان چه فعالیت‌ها و کارهایی را در این مسیر انجام داده‌اید؟

ببینید! همانطور که گفتم، دکتر چمران در جهان قطعاً جزو صد نفر اول و درایران اولین کسی است که روی گداخت هسته‌ای کار کرده، من اشاره کردم که فیزیک پلاسما به صورت خیلی خلاصه یعنی فیزیکی که هیدروژن‌ها را به هم جوش می‌دهد، از این همجوشی، از این جوش خوردن، انرژی بیرون می‌آید. ما اگر بتوانیم این انرژی را خوب محصور بکنیم از آن انرژی بزرگتری می‌گیریم. به این فعل و انفعالات گداخت هسته‌ای می‌گوییم. ماشینی که این کار را انجام می‌دهد اسمش توپوفان است.

*اگر دست بگویم شما در آمریکا و بخاطر تحصیل رشته فیزیک با شهید چمران آشنا شدید؟

خیر! من شهید چمران را از زمانی که دانشجو شدم، شناختم. گرچه آن موقع من اینجا بودم و ایشان در آمریکا. آخر من هم اول همینجا به دانشگاه رفتم و بعدا به خارج از کشور اعزام شدم.

 *در چه رشته ای؟

رشته من فیزیک بود. اما اینطور بگویم که آقای چمران را تقریبا همه دانشجویان مسلمان داخل کشور می‌شناختند آن زمان رشته‌های فنی مهندسی، بیشتر در قبضه نیروهایی بود که حداقل، ادای غیرمسلمانی درمی‌آوردند! از طرف دیگر، دانشجویان مسلمانی که در جریان حرکت‌های سیاسی، اجتماعی، مذهبی و ضدرژیم بودند، آدم‌های درستی بودند و چهره‌های شاخص آنها را تقریباً همه می‌شناختند و آشنایی من هم با شهید چمران از همانجا شروع شد.

 *بعد از آن به آمریکا رفتید؟

بله! من سال 50 به آنجا رفتم. زمانی که هشت سال از نگارش پایان‌نامه دکترای شهید چمران گذشته بود. می‌دانید که دکتر چمران سال 42 دکترای خودشان را در شاخه درسی گداخت هسته‌ای گرفتند. آن زمان گداخت هسته‌ای جزو رشته‌های خیلی جدید بود.

 *شما بعد از انقلاب و در ستاد جنگ‌های نامنظم هم همکار شهید چمران بوده‌اید. از آن زمان برایمان بفرمائید.

همانطور که گفتم من دو یا سه دوره تحصیلی از ایشان کوچکترم و افسوس می‌خورم که چرا دکتر چمران را آنچنان که بود، نفهمیدم. باور کنید آن شاگرد که معلم خودش را نفهمید، من بودم! دکتر چمران آدمی بود که هنر عمده‌اش داشتن اکسیر آدم‌سازی بود. کسی بود که مس وجود آدمها را طلا می‌کرد. در ارتباط با جنگ‌های نامنظم کسانی که به ایشان می‌پیوستند دیگر جایی نمی‌رفتند. طوری جذب می‌شدند که دیگر رها نمی‌کردند. تعدادی از آنها هنوز هم هستند. این افراد طیفی هستند از استاد دانشگاه تا کاسب بازاری و مردم عادی و معمولی و همه هنوز هم عاشق چمران هستند.

*شهید چمران در آمریکا و در لبنان هم تاثیر فراوانی در متحول کردن انسان ها  داشت.

واقعاً همینطور است. ببینید! سال 45 که دکتر چمران به لبنان می‌رود با کمک امام موسی صدر آنجا حرکه‌المحرومین و بعد امل را تشکیل می‌دهند.

*شما از ابتدا در ستاد جنگ‌های نامنظم بودید؟

خیر! وقتی این ستاد تشکیل شد من هم در تهران بودم و هم در اهواز. من آن زمان همیشه سه شنبه‌ها به خوزستان می‌رفتم و شنبه‌ها به تهران برمی‌گشتم، چون در سازمان انرژی اتمی کار می‌کردم، نمی‌گذاشتند تمام

هفته را در اهواز باشم.

اوایل کار دفتر ستاد، محل کوچکی در نخست ‌وزیری بود و یادم هست که گروهی از موتورسواران جوان به ما مراجعه کردند و گفتند ما می‌خواهیم به جبهه‌ها برویم و بجنگیم! آنها شغلشان انتقال حلقه‌های فیلم به سینماهای مختلف در تهران بود. قیافه و تیپ آنها هم طوری بود که در بادی امر، توی ذوق میزد. شاید آن وقت بعضی‌ها برای پذیرش آنها. وقتی آن جوانان موتورسوار دیدند که ما در کارشان تعلل می‌کنیم، موتورهایشان را روی یک تریلی گذاشته بودند و آمده بودند کنار استانداری اهواز در محل ستاد جنگ‌های نامنظم و همانجا خوابیده بودند! وقتی که آنجا من با دکتر چمران روبه‌رو شدم، ایشان به من چیزی نگفت که مثلاً چرا اینها را نپذیرفته‌اید و بعد هم همه را جذب کرد. خدا شاهد است که آن جوانان در جبهه‌ها، از بهترین کسانی شدند که آرپی‌جی‌زن‌های ما را ترک موتورهایشان سوار می‌کردند و از محل سرشاخه‌های کرخه، جاهایی که عرض کمتری داشت، با موتور از رودخانه به آن طرف می‌پریدند و به دشمن آرپی‌جی می‌زدند و برمی‌گشتند. خب، شاید تعداد نصف آنها هم شهید شدند.

این جوانان واقعیات سمبل پاکی و مردانگی و گذشت بودند. ببینید! شهید چمران با دید وسیع و بینش درستی که داشت، آن طرف سکه را می‌دید، اما امثال من که کوتاه بین بودیم و بینش درستی نداشتیم، فقط یک روی سکه را می‌دیدیم. از همین یک خاطره می‌توانید عمق همه چیز را ببینید. به‌طور جدی شهید چمران تحول‌ساز بود. به انسان ها جرات کار و ابتکار و خلاقیت می‌داد.

*همان‌طور که فرمودید یکی از ویژگی‌های دکتر چمران دادن جرات کار و ابتکار به جوانان بود. می‌شود کمی درباره ابتکارهای خود ایشان هم صحبت کنید؟

دکتر چمران واقعاً یک نابغه نظامی و علمی بود. ابتکارهای ایشان در جبهه ها واقعا شگفت انگیز بود. من فقط به دو سه مورد آن اشاره می‌کنم. یکی از آنها، قصه خورشیدی‌هاست. کارخانه فولادسازی اهواز پر از آهن بود و عراقی‌ها تا نزدیکی آنجا آمده بودند؛ آقای چمران دستور داد بچه ها آهن‌ها را به طول 180 سانت ببرند و یک گروه صد نفره برای این کار تشکیل داد. بچه‌های بسیجی و رزمنده، آهن‌ها را به طور خاصی به هم جوش می‌دادند و پنج شاخه‌هایی ساخته می‌شد که به آن خورشیدی می‌گفتند.

بچه‌ها شاید بین 30 تا 50 هزار خورشیدی درست کردند و آنها را در مسیری 15 کیلومتری در محل عبور تانکهای عراقی در راه سوسنگرد به اهواز قرار دادند، جایی که عراقی‌ها از آنجا خیلی فشار می‌آوردند. با این ابتکار ساده آقای چمران، راه عراقی‌ها بسته شد و دیگر نتوانستند از آن راه جلو بیایند. این خورشیدی‌ها در شنی تانکها فرو می‌رفتند و بدون انفجار آنها را زمین‌گیر می‌کردند.

یک مورد دیگر، جریان پمپ آب بود. دکتر چمران دستور داد پمپ‌های خیلی بزرگ آب را روی دو برج بلند کنار کارون جوش دادیم و با این کار، آب رود کارون را شبها زیر عراقی‌ها می‌انداختیم و تانک‌های آنها در گل فرو می‌رفت و زمین‌گیر می‌شدند.

 یک وقت هم شهید چمران دستور داد 300 یا 400 چوب الوار بلند، از همان الوارهای بنایی، تهیه کردیم و از بچه‌ها خواست که قوطی‌های خالی کمپوت و کنسرو را هم جمع کنند و بعد در آنها کمی روغن سوخته و کاه ریختند و دستور داد روی هر کدام از تخته‌ها چند تا از این قوطی‌ها را نصب کردند. غروب که می‌شد. فتیله این قوطی‌ها را روشن می‌کردند و الوارها را با فاصله روی رودخانه کارون می‌ریختند. دشمن که از دور، آتش و دود روی این الوارها را می‌دید، تصور می‌کرد که نیروی عظیمی از روی رود کارون به سمت آنها می‌رود. باور کنید تا دشمن فهمید که اینها در واقع چیست، نزدیک به دو ماه که این تکنیک برپا بود، هرچه گلوله داشت توی کارون ریخت!

یکی دیگر از ویژگی‌های جالب دکتر چمران این بود که کارهای خوب خودش را به دیگران نسبت می‌داد. او واقعاً یک عارف بزرگ و یک صاحب استعداد بزرگ بود. در آمریکا دعای کمیل را به فارسی ترجمه کرده بود اما اسم برادرش دکتر عباس چمران را روی آن گذاشته بود. البته از او هم کمک گرفته بود، اما کار، کار خودش بود. صنایع نظامی جدید ما را پس از انقلاب، دکتر چمران پایه‌گذاری کرد و به بچه‌های صنایع دفاع، جرأت کار و خلاقیت داد. با آن درجه علمی بالایی که داشت، آنقدر خاکی و مردمی بود که اصلاً بچه‌های انقلاب و جنگ فاصله‌ای با او حس نمی‌کردند. فکر می‌کردند او، تنها فرمانده آنهاست! واقعاً کمتر از شهادت حق چمران نبود.

۹۱/۰۴/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی