جاودانگان همیشگی تاریخ

وبلاگی در مورد شهداء

جاودانگان همیشگی تاریخ

وبلاگی در مورد شهداء

محبوب ترین مطالب

فاطمه نواب صفوی:

يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۴۴ ب.ظ

آقا گفتند من چمران را از برادرم هم بیشتر دوست دارم

 من و همسرم در سال ۱۳۵۶ در آمریکا به تحصیل مشغول بودیم و در کنار آن در انجمن های اسلامی دانشجویان هم فعالیت می کردیم. یادم هست که در یکی از سمینارهایی که این انجمن برگزارکرده بود، یکی از سخنرانان درباره فعالیت های «حرکة المحرومین» در جنوب لبنان و نقش امام موسی صدر و شهید چمران در شکل گیری مجموعه و تداوم فعالیت های آن صحبت کرد و من برای نخستین بار نام دکتر را در آنجا شنیدم.


در سال ۵۷ و در آستانه پیروزی انقلاب، ما به ایران بازگشتیم و شهید چمران هم از لبنان به ایران آمدند. من با نهایت علاقه، دورادور فعالیت های ایشان را دنبال می کردم تا زمانی که ماجرای کردستان پیش آمد. از آنجا که من برای مشارکت در عرصه های مختلف، بسیار مشتاق بودم و می خواستم هرکاری که از دستم برمی آید برای انقلاب انجام دهم، همراه با بسیاری از کسانی که همین گونه می اندیشیدند به طرف کردستان به راه افتادیم. قبل از این که به کردستان برسم، یک فرد نظامی به شدت از دکتر چمران بدگویی کرد و گفت که او در لبنان بسیاری از فلسطینی ها را کشته و یا تارومار کرده است و حرفهایی از این قبیل، ردیف کرد. این صحبت ها موجب شدند که من نسبت به شهیدچمران نظر مساعدی نداشته باشم. دکتر در آن برهه زمانی، فرمانده نیروهای نظامی حاضر در کردستان بودند. نخستین دیداری که با ایشان داشتم، به سردی برگزارشد و من در مجموع رغبت چندانی برای همکاری با ایشان درخود احساس نمی کردم.

۲ ماه بعد به لبنان سفر کردم. در این سفر، همسر شهید چمران هم همراه من بودند. من در دوران اقامت در جنوب لبنان و به ویژه در محدوده ای که «حرکة المحرومین» سازماندهی شده بود، متوجه شدم که شهید چمران در جنوب لبنان منشأ چه خدمات عظیمی بوده اند و به بی پایه بودن سخنان آن فرد نظامی پی بردم. رفع آن ذهنیت منفی نسبت به ایشان و بویژه ارتباط و همراهی با همسر ایشان، نعماتی بود که در آن سفر نصیب من شدند و در نتیجه، تا زمانی که دکتر چمران زنده بودند، درکنار ایشان با دشمنان انقلاب جنگیدم و پس از شهادتشان، ارتباط من با همسر بزرگوار ایشان همچنان ادامه دارد و ایشان یکی از نزدیک ترین و صمیمی ترین دوستان من هستند.

من در لبنان بودم که خبر شروع جنگ را شنیدم و به سرعت خود را به ایران رساندم و سراغ دکتر چمران را گرفتم. به من گفتند که ایشان در خوزستان است. خود را به آنجا رساندم و دیدم که در استانداری خوزستان مستقر شده اند. به دکتر گفتم که می خواهم در کنار برادران در دفاع از کشور سهیم باشم. ایشان بی درنگ دستور دادند اسلحه در اختیار من قرار گیرد و اطلاعات لازم را به من بدهند.  بعد هم به من و تعدادی از برادران مأموریت تک زنی را محول کردند. تک زنی به این معناست که ما در موانعی که دشمن حضور نظامی و تسلیحاتی وسیعی داشت، به صورت پراکنده و گاهی به سوی آنها شلیک می کردیم و تا حدی جرأت پیشروی را از آنها می گرفتیم و همین امر، فرصت بیشتری را برای ما فراهم می ساخت.

شهید چمران هنگام محول کردن مسئولیت و مأموریت به افراد، به قابلیت وی در انجام آن کار توجه داشتند و جنسیت در این زمینه، ملاک نبود. چند ماه بعد هم، شهید چمران، تهیه گزارش از خطوط را به من محول کردند که انجام این کار به وسیله یک زن هم یکی از سنت شکنی های ایشان بود.

اگر کسی شهید چمران را از نزدیک می شناخت و با روح لطیف ایشان آشنا می شد، در واقع نمی توانست باور کند که ایشان فرمانده نظامی و مرد جنگ باشند. شهید چمران مصداق جمع اضداد بودند. من خود بارها مشاهده کردم که وقتی بسیجی ها با ظاهری خاک آلود از خط مقدم برمی گشتند، شهید چمران با عشق و علاقه یک پدر، آنها را در آغوش می گرفت و آرام می کرد. جان بچه ها برای دکتر مهم بود و به دست آوردن بیشترین نتیجه با کمترین تلفات، پیوسته برای ایشان در درجه اول اهمیت قرار داشت. یک بار دکتر با بنی صدر اختلاف نظر و مشاجره شدیدی پیدا کردند. بعد از جلسه، علت مشاجره آنها را سؤال کردم. دکتر گفتند: مثل این که برای این آقا، جان بچه ها اهمیت ندارد. او پیشنهاداتی می دهد که مستلزم دادن خسارت های سنگین است. به دلیل همین نگرش است که در تاریخ جنگ تحمیلی، بهترین نتایج با کمترین تلفات و موفقیت های بسیار بالا در عملیاتی که زیر نظر ستاد جنگ های نامنظم و فرماندهی شهید چمران انجام شده اند، به دست آمده اند.

ویژگی های بارز شخصیت شهید چمران اولاً جاذبه قوی و فوق العاده ای بود که افراد در همان دیدار اول، شیفته ایشان می شدند. حتی دشمنان و بدخواهان دکتر هم ناخواسته جذب می شدند. من شاهد بودم که بسیاری از بزرگان کشور هم، ایشان را صمیمانه دوست داشتند. خانم دکتر می گفتند که یک بار در اوایل جنگ، مقام معظم رهبری به جبهه آمده بودند و سر سفره صبحانه و در حضور دکتر و برخی از فرماندهان و رزمندگان فرمودند: من دکتر چمران را از برادرم هم بیشتر دوست دارم.

ویژگی دیگر دکتر چمران، ساده زیستی به مفهوم واقعی کلمه بود. بدیهی است کسی که در لبنان و در جبهه های جنگ حق علیه باطل، اینگونه جانش را در طبق اخلاص می نهد و با این همه ارادت و شجاعت، مبارزه می کند، تعلق و گرایشی به ظواهر دنیا ندارد. ایشان در دورانی که وزیر دفاع بودند، در یک طبقه کوچک یکی از ساختمان های نخست وزیری سکونت داشتند. یکی از روزهای ماه مبارک رمضان برای افطار به خانه ایشان رفتم و دیدم برای افطار، نان و پنیر و هندوانه دارند.

دکتر چمران پیوسته خود را با سربازان و بسیجیان ساده، همسان می دیدند و همیشه آماده نبرد با دشمن بودند. هیچ چیز به اندازه نشست های توجیهی و برنامه ریزی پشت جبهه، شهید چمران را کسل نمی کرد و هنگامی که مجبور می شدند در آن نشست ها حاضر شوند، پیوسته لحظه شماری می کردند که آن نشست تمام شود و ایشان بتوانند خود را به خطوط مقدم جبهه برسانند و همپای رزمندگان بجنگند. حتی در روزهایی هم که نبرد جریان نداشت، ایشان در مقر فرماندهی نمی ماندند و قدم زنان یا با ماشین به خطوط سر می زدند و با بچه ها ملاقات می کردند.

من ایشان را آخرین بار، دو هفته قبل از شهادت در مقر جنگ های نامنظم دیدم. در آن ملاقات قسمت هایی از یک مقاله را که در مورد شهادت نوشته بودم، برای ایشان خواندم و دکتر به آرامی اشک می ریختند. در مقطعی که در کنار ایشان به انجام امور محوله مشغول بودم، نکاتی را آموختم که در تمام عمر به کارم خواهند آمد. تمام کسانی که توانسته اند برای مدت هر چند کوتاهی در کنار شهید چمران باشند، همین تأثیر را از ایشان گرفته اند. انسانی به غایت مخلص، آگاه و مؤمن بودند که به شدت بر دیگران تأثیر می گذاشتند. شهادت ایشان هر چند آرزوی قلبی خودشان بود، اما ضایعه جبران ناپذیری برای انقلاب بود و هست.

۹۱/۰۴/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
شهید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی