خیال پردازی های یک طاغوت

کتاب: ویرانی دروازه ی شرقی

نویسنده: سرلشکر عراقی وفیق السامرایی

ترجمه: عدنان قارونی

ناشر: معاونت انتشارات مرکز فرهنگی سپاه

چاپ اول: 1377

انگار کن وزیر اطلاعات، بلکه بالاتر. در نظام آن زمان عراق، رئیس حفاظت و اطلاعات کل ارتش یعنی همه کاره. یعنی از همه آتو داری و همه از تو حساب می برن، حتی صدام!

کتاب جند بخش دارد که هر کدام جذابیت خواندن و دانستن دارند، آن هم از زبان این فرد. گرچه شاید در برخی مسایل جانبگیری و یا عناد نویسنده متن را به سمت حساب رسی شخصی پیش برده اما اطلاعات کلی کتاب قابلیت اسناد زیادی دارد.

نویسنده از معاندین عراقی در خارج است که این هم داستانی خواندنی دراد. وفیق السامرایی فردی است که در یک سیستم نظامی مدارج ترقی را پله به پله طی کرد و به جایی رسید که مورد حسادت صدام واقع شد. صدام که او را مانعی برای خود و شخصیتش را مولد کودتا می دید، طرح ترور او را مثل صدها افسر بالارتبه ی دیگر داد؛ اما او از این ترور جان سالم به در برد و به خارج از عراق فرار کرد.

کتاب با مقدمه ای در مورد عراق، جایگاه استراتژیک و موقعیت جهانی آن شروع می شود. سپس نویسنده زندگینامه ی مختصری از خود می نویسد. فصل بعدی که از لحاظ حجم بیشترین فصل این کتاب است و از لحاظ اهمیت مهمترین، به 8 سال جنگ با ایران می پردازد.

اما نکته ی جالب آن است که وفیق السامرایی آن را از موضع یک تاریخ نگار ننوشته است؛ بلکه از دیدگاه یک مسئول حکومتی عراق (آن هم در پستی این چنین) نوشته شده است.

اما موضوعات کتاب به اینجا ختم نمی شود. وفیق السامرایی به عنوان کسی که از نزدیک با صدام و خانواده اش در ارتباط بوده، در این زمینه هم می نویسد. درمورد خاندان صدام و چگونگی ورود او به ارتش، در مورد خصوصیات صدام، نحوه ی مدیریتش، وضعیت نظامی عراق در دوره ی صدام و حتی ترور ناموفق پسرش.

بخش مهم دیگر این کتاب در مورد اشغال کویت است. در مورد اینکه چگونه صدام با اشغال کویت به سرعت نزد همپیمانان غربی و عربی اش منفور شد. اینکه چگونه به کویت حمله کردند و چگونه عقب نشینی کردند. چگونه آمریکا (که مدافع همیشگی صدام در جنگ 8 ساله بود) وادار به مقابله شد و در این میان برای خیال پردازی های یک طاغوت هزاران نفر کشته شدند.