به این دو داستان خوب دقت کنید
به این دو داستان خوب دقت کنید
داستان اول:
معلمی می گفت: خدمتکار مدرسه مریض شد. من به بچه ها گفتم، بیاییم برای کمک به اون، کلاسمون رو تمیز کنیم... چند روز بعد از طرف حراست منو بخاطر این کار توبیخ کردند!
بعد معلوم شد پدر یکی از بچه ها شکایت کرده که : ما مالیات میدیم که بچه هامون کار نکنند! مگه ما پیغمبریم که غم امت بخوریم؟!!!
داستان دوم:
دانش آموزی به نام محمود، وقتی میبینه خدمتکار مدرسه دست تنهاست و باید همه کلاسها رو نظافت کنه، تصمیم میگیره کمکش کنه!
وقتی دیرتر از همه ی همکلاسیاش به خونه میره و دلیل تاخیرش رو توضیح میده، پدرش خوشحال میشه و تشویقش میکنه..
نتیجه:
- دانش آموز داستان اول بزرگ بشه چی میشه؟! یه آدم طلبکارِ تنبلِ مُرفهِ لوس
* - دانش آموز داستان دوم چی؟! خودتون بخونین:
آدمی با احساس مسئولیت، ایثارگر.. همه سختیا رو به جون میخره و میره جبهه! در ۲۱ سالگی فرمانده تیپ ویژه شهدا میشه! (یعنی مهمترین تیپ سپاه در دوران جنگ)، در سن ۲۵ سالگی فرمانده لشگر میشه! زندگی کوتاهش پر از خاطرات عجیبه!!
روحت شاد محمود جان!
شادی روح شهید محمود کاوه، صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم