جاودانگان همیشگی تاریخ

وبلاگی در مورد شهداء

جاودانگان همیشگی تاریخ

وبلاگی در مورد شهداء

محبوب ترین مطالب

برگرد به رختخوابت عملیات لو رفته

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۴ ق.ظ

 

 وقتی در شرهانی مجروح شدم در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک بستری شدم....در کنارم نوجوانی شانزده ساله بنام احمد به علت موج گرفتگی شدید بستری و بی هوش بود،آن طرف اتاق هم دوست پاسداری که از ناحیه شکم مجروح شده بود بستری شده بود.....چندروز بعد احمد به هوش آمد، روزهای اول مشکلی نبود،اما کم کم آثار موج هویدا شد....با اصرار تمام لباس هاشو می پوشید و به دنبال اسلحه و مهمات میگشت تا خودشو به خط برسونه....این وضعیت در تمام مدتی که به هوش بود، وقت و بی وقت، شب و روز ادامه داشت،تمام پرستارها کلافه شده بودند و نگهداری احمد معضل بزرگی شده بود.....بنظر هیچ راه حلی وجود نداشت....یک روز که احمد دوباره به اصرار لباسهاشو میخواست، دوست پاسدار ازش پرسید: احمد در خط چکاره بودی؟ گفت بی سیم چی....و دوباره پرسید: امام زمانو میشناسی؟ احمد جواب داد: آقا فرمانده کل قواست و دستور حمله رو همیشه ایشان میده......بلافاصله برادر پاسدار گفت: آقا رو خطه...با تو کار داره....و ادامه داد....احمد،احمد.....مهدی.....برگرد به رختخوابت....عملیات لو رفته.....
احمد در حالیکه چشمهای پر اشکشو با گوشه لباسش پاک میکرد،بدون کوچکترین مقاومتی به رختخواب برگشت،سرشو بین دو دستاش گرفت و چشمهاشو بست و خوابید....
بعد اون روز هر وقت احمد میخواست بره و دنبال لباسهاش میگشت یا قرصهاشو نمیخورد و......
این پیام تکرار میشد....احمد، احمد.....مهدی.....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی